کمیل ایمانی عضو شورای فرماندهی لشکر 25 کربلا، سردار شهیدی است که با 22 سال سن، 2 هزار و 502 روز سابقه جبهه و جنگ دارد.
تولد سردار کمیل ایمانی در 20 تیر سال 45 و شهادتش در 19 تیر 1367 است و این سردار سوادکوهی 2 هزار و 502 روز سابقه جبهه و جنگ دارد و این در حالی است که تنها 22 سال سن داشت و طول دفاع مقدس هم 2 هزار و 900 روز بوده است.
شهر زیراب سوادکوه با یادمانی از این سردار متین و مودب و مهربان آذین شده است و عطر خوشبوی او در میانه تیر هر سال که سالروز تولد و شهادتش است یادآور جوانانی از این سرزمین است که جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند و زندگی خود را در دفاع مقدس معنا کردند تا مسیر عزت و سرافرازی برای ما روشن و هموار شود.
ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
سردارکمیل ایمانی-سوادکوهی تباران نام آور,
,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی و پسرش هژبر از مخالفان حکومت مرکزی در تبرستان بودند. حتی در واقعهٔ قرارداد ۱۹۱۹ به کرمانشاه تبعید شد. رضاخان پس از کودتای ۱۲۹۹ قوای بسیاری را برای سرکوب امیرمؤید به طبرستان اعزام کرد و در فاصله ماههای تیر و شهریور سال ۱۳۰۰ قوای فرستاده به رهبری امیرلشکر امیراحمدی سوادکوهیها را درهم شکستند امیرمؤید مجبور شد همراه خاندانش و بسیاری از همراهانش در استرآباد و نزد رئیس ایل آتابای ترکمن پناه بگیرد. دولت آن زمان صلاح دید که با امیرمؤید کنار بیاید زیرا در آن زمان قیامهای بسیاری از گوشه و کنار ایران بر خواسته بود. پس امیرمؤید به تهران رفت و پسرانش عضو دیویزیون قزاق شدند و به صورت مسلّح حفاظت جنگل و صحرا را بهدست گرفتند.
ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
,
ملک محمود ولاش
ملک محمود ولاش (بلاش) آخرین فرمانروای قارنوند آسران در شهریارکوه بودهاست که در قرن ۸ میلادی در
جنگ غافلگیرانه با میرعمادالدین سرسلسهٔ مرتضویان طبرستان شکست خورده و به ناچار به اصفهان عزیمت
میکند و بدین ترتیب حکومت محدود قارن وندیان منقرض میشود میرعماد برای جلوگیری از شورش مردم
چاشم در حمایت از ملک محمود بلاش ۴۰۰ خانوار آنان را به خلرد کوچانید.
قارِنوندیان (به مازندرانی: کارنوندیون) از خاندانهای فرمانروای تبرستان در شمال ایران بودند مرکز حکومت
قارنوندان در شهریارکوه بوده است که در بین سمنان و ساری قرار داشتهاست مهمترین آبادی شهریارکوه
آسران بودهاست که در ۳ کیلومتری جنوب روستای چاشم قرار دارد. گرچه مازیار واپسین اسپهبد قارنوند بود،
ولی پس از او برخی از افراد این خاندان به صورت بسیار محدود در شهرها، روستاها و قلعهها حکومتی برپا
میکردند.
تاریخ: یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
,
سلسله باوندیان
باوندیان خاندانی ایرانی از امیران طبرستان بودند که در حدود ۷۰۰ سال، بیشتر در مناطق کوهستانی آن ناحیه، فرمان راندند. در طول این زمان، باوندیان سه بار فروپاشیدند. قلمرو آنان طبرستان، در جنوب دریای خزر، باختر گیلان و در خاور استرآباد، شامل شهرهای آمل، سارویه (ساری)، مهروان و آبسکون بوده ولی این تقسیمبندی در طول تاریخ دگرگون شده است.
حکومت
از جمله سلاله محلی که در زمان خلفای عباسی، هنوز حکومتهای محدود و منطقهای خود را حفظ کرده بودند، خاندان باوند بود که در این ایام، در فرمانروایان باوندی لقب اسپهبد داشتند و گاهی نیز ملوکالجبال خوانده میشدند و این به این دلیل است که گاهی با آنکه سیطره خود را در دشتها از دست میدادند ولی قدرت خود را در در نواحی کوهستانی نگهداری میکردند. سه شاخه این سلسله شامل: شاخه کاؤسیه، شاخه اسپهبدان و شاخه کینخواریه است. هر چند فرمانروایان این خاندان، بعدها برای حفظ قدرت موروثی خویش، ناچار به قبول آیین خلفا و اظهار اطاعت نسبت به آنها شدند ولی تختگاه آنها در جبال طبرستان تا مدتها بعد همچنان کانون تشعشع روح ایرانی باقی ماند. از دوران خلافت مأمون هم، در حالی که، سالانه مبلغی به عنوان مال صلح به اعراب میدادند، آیین پدران خود را حفظ کردند. با آن که شورش مازیار در طبرستان، ادامه حکومت آنها را برای مدتی قطع کرد، اما در مدت زمان قیام علویان طبرستان، قدرت آنها همچنان باقی بود و تا روی کار آمدن آل زیار نیز، این امر در همان تیره قدیم ادامه داشت. این سلسله تا پیش از رویکار آمدن صفویان میزیست تا در آن زمان توسط چلاویان نابود شد.
ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
,